اگر میدانستم این آخرین دقایقی است که تو را میبینم، به تو میگفتم: “دوستت دارم” و نمیپنداشتم تو خود این را میدانی.
همیشه فردایی نیست تا زندگی فرصت دیگری برای جبران این غفلتها به ما دهد. کسانی را که دوست داری همیشه کنار خود داشته باش و بگو چقدر به آنها علاقه و نیاز داری.
مراقبشان باش. به خودت این فرصت را بده تا بگویی: “مرا ببخش”، “متاسفم”، “خواهش میکنم”، “ممنونم” و از تمام عبارات زیبا و مهربانی که بلدی استفاده کن. هیچکس تو را به خاطر نخواهد آورد اگر افکارت را چون رازی در سینه محفوظ داری.
خودت را مجبور به بیان آنها کن!
به دوستان و همهی آنهایی که دوستشان داری بگو: “چقدر برایت ارزش دارند.”
اگر نگویی فردایت مثل امروز خواهد بود و روزی با اهمیت نخواهد گشت… همراه با عشق
“گابریل گارسا مارکز”
دوستت دارمها را نگه میداری برای روز مبادا،
دلم تنگ شدهها را، عاشقتمها را…
این جملهها را که ارزشمندند الکی خرج کسی نمیکنی!
باید آدمش پیدا شود!
باید همان لحظه از خودت مطمئن باشی و باید بدانی که فردا، از امروز گفتنش پشیمان نخواهی شد!
سِنت که بالا میرود کلی دوستت دارم پیشت مانده، کلی دلم تنگ شده و عاشقتم مانده که خرج کسی نکردهای و روی هم تلنبار شدهاند!
فرصت نداری صندوقت را خالی کنی! صندوقت سنگین شده و نمیتوانی با خودت بکشیاش… شروع میکنی به خرج کردنشان!
توی میهمانی اگر نگاهت کرد اگر نگاهش را دوست داشتی
توی رقص اگر پا به پایت آمد اگر هوایت را داشت
اگر با تو ترانه را به صدای بلند خواند
توی جلسه اگر حرفی را گفت که حرف تو بود اگر استدلالی کرد که تکانت داد
در سفر اگر شوخ و شنگ بود اگر مدام به خندهات انداخت و اگر منظرههای قشنگ را نشانت داد
برای یکی یک دوستت دارم خرج میکنی برای یکی یک دلم برایت تنگ میشود خرج میکنی! یک چقدر زیبایی، یک با من میمانی؟
بعد میبینی آدمها فاصله میگیرند!!
متهمت میکنند به هیزی…! به مخ زدن به اعتماد آدمها…!
سو استفاده کردن، به پیری و معرکه گیری…
اما بگذار به سن تو برسند!
بگذار صندوقچهشان لبریز شود آن وقت حال امروز تو را میفهمند بدون این که تو را به یاد بیاورند.
غریب است دوست داشتن.
و عجیبتر از آن است دوست داشته شدن…
وقتی میدانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد…
و نفسها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده.
به بازیش میگیریم هر چه او عاشقتر ، ما سرخوشتر، هرچه او دلنازکتر، ما بیرحمتر.
تقصیر از ما نیست،
تمامی قصههای عاشقانه، اینگونه به گوشمان خوانده شدهاند…
“دکتر علی شریعتی”